هییس دخترا اعتراض نمیکنن

ساخت وبلاگ

دوباره برگشتم به روزایی که همش تو تختم بودم

وقتی از سرکار برمیگردم تو تختمم تاشب

شبام تا صبح تو یا تو اینترنتم یا دارم فیلم میبینم.

بابای مصطفی هم فوت کرده و اون حالش بدتر ازمنه

و بدی ماجرا اینجاست که من نمیدونم اصلا چه طوری میتونم

کنارش باشم

ازش فاصله گرفتم چون میترسم یه وقت یه چیزی بگم یا یه کاری

کنم که حالش بدتر شه.

امروزم برام پیام اومد فردا باید برم دادگاه برای ادامه شکایتم

چندروز پیش مسوول بخشمون گفت گناه داشت چرا شکایت کردی

مگه حالا چی شده چندتاپیام داده دیگه :/

ولی من فک نمیکنم کار اشتباهی کرده باشم

همیشه وقتی یکی مزاحممون شد گفتن خودت مقصری که مزاحمت شدن

یا مجبورمون کردن که سکوت کنیم,

همیشه گفتن اگه چیزی بگی ابروی خودت میره

همیشه اذیت شدیم ولی اعتراض نکردیم

الان اگه سکوت کنم به شعور خودم توهین کردم

یکی بیاد کلی ناسزا بگه و تهدید کنه که بچرخ تا بچرخیم و به وقتش تلافی میکنم

کلی به ادم استرس بده کلی اعصاب ادمو خورد کنه بعدم که میری شکایت میکنی

بگن حالا مگه چی گفته رفتی شکایت کردی

این شکایت شاید باعث شه من کارمو از دست بدم ولی هنوزم فکر نمیکنم

که کار اشتباهی کردم.

م.ر .ت.ض.ی...
ما را در سایت م.ر .ت.ض.ی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2khayatbashie بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 10 دی 1399 ساعت: 19:01